loading...
معلم یار،دانلود نمونه سوال
سعید ساجدی رئیسی بازدید : 25993 یکشنبه 23 مهر 1396 نظرات (19)

معنی شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا

معنی شعرهای فارسی دهم انسانی,معنی اشعار ادبیات دهم,معنی اشعار فارسی دهم,معنی درس های فارسی دهم,شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا,معنی تمام درس های فارسی دهم,
معنی نیایش فارسی دهم,معنی نیایش ای خدا دهم,معنی نیایش ای خدا فارسی دهم,متصل گردان به دریاهای خویش یعنی چه,معنی نیایش ادبیات دهم,معنی شعرهای فارسی دهم,

سلام دوستان و همکاران محترم پایه دهم

در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا فارسی دهم ویژه ی سال تحصیلی 96-97 و آماده کردیم

امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره

فــدا

ای خدا ای فضل تو حاجت روا -- با تو یاد هیچ کس نبود روا

ای خدایی که لطف و احسان تو نیاز های ما را برآورده می کند. با وجود تو، یاد کردن از هیچ کس شایسته نیست.

قطره ی دانش که بخشیدی ز پیش -- متصل گردان به در یاهای خویش

قطره نماد کمی و دریا نماد بسیاری است. معنای بیت: علم اندکی که از نزد خودت به ما بخشیدی به دریای علم خودت متصل کن

قطره ی علم است اندر جان من -- وارهانش از هوا وز خاک تن

علم اندکی در وجود من هست. آن را از هوی و هوس و خواسته های مادی نجات بده.

صد هزاران دام و دانه است ای خدا -- ما چو مرغان حریصی بینوا

ای خدا در مسیر زندگی ما هزاران گرفتاری وجود دارد در حالی که ما همچون پرندگانی طمع کار و بیچاره ایم

گر هزاران دام باشد هر قدم -- چون تو با مایی نباشد هیچ غم

اگر هزاران گرفتاری هم جلو راه ما باشد، وقتی تو با ما باشی هیچ غمی نداریم.

از خدا جوییم توفیق ادب -- بی ادب محروم شد از لطف رب

از خدا می خواهیم که در فراگیری ادب و فرهنگ درست ما را یاری دهد. زیرا انسان بی ادب از رحمت خدا بی نصیب است.

بی ادب تنها نه خود را داشت بد -- بلکه آتش در همه آفاق زد

آدم بی ادب نه فقط به خودش بدی میکند. بلکه بدی او همه جهان را در برمی گیرد.

 

معنی شعر ای خدا ای فضل تو حاجت روا

سعید ساجدی رئیسی بازدید : 1810 جمعه 21 مهر 1396 نظرات (0)

معنی شعر به نام کردگار از عطار نیشابوری

معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک,معنی شعر به نام کردگار هفت افلاک فارسی دهم,معنی به نام کردگار هفت افلاک,معنی شعر بنام کردگار هفت افلاک
,معنی شعر الهی فضل خود رایار ما کن,الهی فضل خود را یار ما کن,معنی زهی گویا ز تو کام و زبانم

سلام دوستان و همکاران محترم پایه دهم (دبستان)

در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر به نام کردگار فارسی دهم و آماده کردیم

امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره

فــدا

به نام کردگار هفت اقلیم -- که پیدا کردآدم از کفی خاک

سخنم را با نام خداوندی شروع می کنم که خالق آسمان های هفت گانه است و انسان ها را از خاک خلق کرده است.

الهی , فضل خود را یار ما کن -- زرحمت , یک نظر در کار ما کن

پروردگارا , لطف خود را شامل حال ما کن و با رحمت خود کار و رفتار ما توجه کن.

تویی رزّاق هر پیدا و پنهان -- تویی خلّاق هر دانا و نادان

روزی دهنه ی تمام پدیده های جهان چه آنها که آشکارند و چه انهایی که پنهانند تو هستی و تو خالق همه ی انسان هایی چه دانایان و چه ناآگاهان

زهی گویا زتو کام و زبانم -- تویی هم آشکارا هم نهانم

به راستی تو نیروی سخن گفتن را به من داده ای و هرچیز پیدا و نهانی که در من وجود ارد را تو آفریدی

چو در وقت بهار آیی پدیدار -- حقیقت پرده برداری زرخسار

هنگام بهار همه ی زیبایی های جهان نشان دهنده ی وجود توست که در آینه وجود مخلوقاتت منعکس کردی

فروغ رویت اندازی سوی خاک -- عجایب نقش ها سازی سوی خاک

نقش تمام چیزهای شگفت انگیز و عجیب این دنیا , نشان دهنده ی اندکی از زیبایی ذات تو است

گل از شوق تو خندان در بهار است -- از آنش رنگهای بیشمار است

در فصل بهار گل از عشق و شوق تو می شکفد و رنگ های گوناگون به خود می گیرد

هر آن وصفی که گویم بیش از آنی -- یقین دارم که بی شک جان جانی

خداوندا هر صفت خوبی بهت دهم تو بیشتر از ان هستی و اطمینان دارم که تو زندگی بخش تمام این جهان هستی

نمی دانم نمی دانم الهی -- تو دانی و تو دانی آنچه خواهی

من قدرت درک ذات تورا ندارم خداوندا تویی که از تمام حقایق جهان آگاهی

شیخ فریدالدّین عطار نیشابوری

معنی شعر به نام کردگار از عطار نیشابوری

سعید ساجدی رئیسی بازدید : 4977 سه شنبه 18 مهر 1396 نظرات (1)

معنی شعر چشمه وسنگ نیما یوشیج

معنی کامل شعر چشمه و سنگ,گشت یکی چشمه ز سنگی جدا معنی,معنی شعر چشمه و سنگ کلاس دهم,معنی شعر چشمه و سنگ علی اسفندیاری,
معنی شعر گشت یکی چشمه ز سنگی جدا,معنی شعر چشمه وسنگ فارسی دهم,معنی شعر چشمه وسنگ دهم,معنی شعر چشمه نیما یوشیج,
معنی شعر چشمه و سنگ فارسی دهم,معنی شعر چشمه و سنگ دهم,معنی درس چشمه و سنگ,معنی شعر چشمه و سنگ نیما یوشیج,معنی درس چشمه و سنگ دهم,معنی شعر چشمه وسنگ کلاس دهم

سلام دوستان و همکاران محترم پایه دهم

در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر چشمه و سنگ فارسی دهم و آماده کردیم

امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره

فــدا

گشت یكی چشمه ز سنگی جدا  غلغله زن چهره نما تیز پا

یک چشمه آب از کنار آبی جریان یافت در حالی که صدای جریان تند آب کاملا بلند بود و توجه بینندگان را جلب می کرد

گه به دهان بر زده كف چون صدف گاه چو تیری كه رود بر هدف

جایی بخاطر جریان مخصوص آب روی آن کف ایجاد می شد و گاهی با سرعت بسیار زیاد به سوی هدف جریان داشت

گفت : درین معركه یكتا منم تاج سر گلبن و صحرا منم

چشمه با خود گفت : تنها من هستم که صحرا و دشت را آبیاری میکنم و در واقع من موجب شکوه صحرا و گلها هستم

 چون بدوم ، سبزه در آغوش من  بوسه زند بر سر و بر دوش من

هنگامی که در صحرا جریان دارم سبزه ها را در آغوش می گیرم و سبزه ها برای سپاس گذاری بر سر و دوشم بوسه می زنند

چون بگشایم ز سر مو ، شكن  ماه ببیند رخ خود را به من

هنگامی که امواج من ساکت می شود و پایان می یابد , صاف و زلال می شوم طوری که چهره ی ماه به خوبی در من منعکس می شود

 قطره ی باران ، كه در افتد به خاك  زو بدمد بس كوهر تابناك

زمانی که قطه های باران به زمین می بارد موجب رشد وپیدایش سبزه ها و گل های زیبا می شود

 در بر من ره چو به پایان برد  از خجلی سر به گریبان برد

زمانی که قطه های باران به من همراه می شوند از احساس کوچکی خود نسبت به من شرمنده می شوند

 ابر ، زمن حامل سرمایه شد  باغ ،‌ز من صاحب پیرایه شد

ابرها از آب های بخار شده ی من صاحب باران می شوند و طراوت و شادابی باغ ها هم از آب است که من به آن ها می دهم

 گل ، به همه رنگ و برازندگی  می كند از پرتو من زندگی

گل ها با ان همه زیبایی و قشنگی که دارند باز زندگیشان مدیون من است (وابسته به من است)

در بن این پرده ی نیلوفری كیست كند با چو منی همسری ؟

در این جهان هیچ چیز نمی تواند خود را از نظر قدرت و ارزش با من همسان و برابر بداند

زین نمط آن مست شده از غرور  رفت و ز مبدا چو كمی گشت دور

این چشمه آب پر غرور و خوخواه وقتی اینگونه جریان یافت و از محل آغاز خود کمی دور شد ...

 دید یكی بحر خروشنده ای  سهمگنی ، نادره جوشنده ای

دریای پرخروش و وحشت آوری را دید که کمتر پدیده ای مانند آن موّاج و خروشان بود.

 نعره بر آورده ، فلك كرده كر دیده سیه كرده ،‌شده زهره در

آن دریا با صدای امواج خود جهان را تحت تاثیر خود قرار می داد و چشم بینندگان را خیره می کرد و آنان را می ترسانید

راست به مانند یكی زلزله  داده تنش بر تن ساحل یله

مانند زلزله که زمین را به زلرزه در می آورد , امواجش به ساحل می خورد وآن را می لرزانید

 چشمه ی كوچك چو به آنجا رسید  وان همه هنگامه ی دریا بدید

زمانی که آن چشمه ی کوچک به دریا رسید و ان همه قدرت و عظمت دریا را دید ...

 خواست كزان ورطه قدم دركشد  خویشتن از حادثه برتر كشد

ان چشمه تصمیم گرفت که خود را از آن مکان خطرناک دور کند و خود را از آن حادثه ی ترسناک برهاند

 لیك چنان خیره و خاموش ماند  كز همه شیرین سخنی گوش ماند

اما چنان حیران و ساکت ماند که قدرت زیبا سخن گفتن را کاملا از دست داد

علی اسفندیاری (نیما یوشیج)

معنی شعر چشمه وسنگ نیما یوشیج

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از سایت و مطالب سایت راضی هستید؟!
    از قالب جدید سایت راضی هستید؟! (مهر 96)
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1405
  • کل نظرات : 389
  • افراد آنلاین : 36
  • تعداد اعضا : 888
  • آی پی امروز : 372
  • آی پی دیروز : 432
  • بازدید امروز : 1,830
  • باردید دیروز : 4,665
  • گوگل امروز : 13
  • گوگل دیروز : 70
  • بازدید هفته : 17,861
  • بازدید ماه : 17,861
  • بازدید سال : 2,953,989
  • بازدید کلی : 53,976,722