معنی شعر به نام آنکه جان را فکرت آموخت
معنی شعر ستایش از شیخ محمود شبستری,معنی شعر ستایش کلاس ششم سال 95,معنی شعر ستایش فارسی ششم سال 95
,معنی شعر نیایش کتاب فارسی ششم دبستان,معنی شعر درس اول فارسی ششم,معنی اشعار شیخ محمود شبستری,
معنی شعرهای فارسی ششم,معنی شعر ستایش فارسی ششم سال 96, معنی شعر ستایش کلاس ششم سال 96
سلام دوستان و همکاران محترم پایه ششم ابتدایی (دبستان)
در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر ستایش فارسی ششم ابتدایی و آماده کردیم
امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره
فــدا
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نور ِ جان برافروخت
سخن خود را آغاز ميكنم به نام آنكه به جان آدمي تفكر و خردورزي را آموخت و دل را كه مانند چراغي است با وجود جان كه همانند نوري است برافروخته گردانيد
زفضلش هر دوعالم , گشت روشن زفیضش خاک ِ آدم , گشت گُلشن
به واسطه بخشش بيكران خداوند هر دو عالم روشن و منور شد و به واسطه فوران رحمت خداوند خاك سازنده آدم تبديل به گلشن و باغ گشت
( منظور محل تجلي و ظهور پيامبران شد)
جهان, جمله , فروغ ِ نور ِ حق , دان حق اندر وی زپیدایی است پنهان
جهان و هرچه در آن وجود دارد همگي فروغي از نور حق تعالي است بدان که خداوند با این همه نشانه های آفرینش از دید مردم پنهان است
خِرَد را نیست تاب ِ نور ِ آن روی بُرو از بهر ِ او , چشم ِ دگر جوی
خرد و عقل آدمي توان و قدرت ديدن روي حضرت حق تعالي را ندارد پس بايد براي ديدن چهره ی خداوند به دنبال وسيله یا چشم دیگری گشت
در او هرچه بگفتند از کم و بیش نشانی داده اند از دیده ی خویش
در مورد خداوند چه كم و چه زياد هر چه گفتند تنها نشان و آدرسي است از آنچه با چشم خود ديده اند
به نزد ِ آن که جانش در تجلّی است همه عالم , کتاب ِ حق تعالی است
در نزد كسي كه جانش محل ظهور اسماءالله گشته است تمام اين جهان و آنچه در آن وجود دارد كتاب خداوند است
شیخ محمود شبستری , گلشن راز